بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 43660
کل یادداشتها ها : 31
بدون تردید، هر انسانی در زندگی اش با حوادث تلخی روبرو می شود. حوادثی که گاه آنچنان روح آدمی را زخمی می کنند که فراموش کردن آنها بسیار دشوار می شود. من نیز به سان بسیاری از آدمها، در زندگی ام با این حوادث، روبرو شده ام. نمی دانم چقدر در مبارزه با آنها موفق بودم؟ شاید بعضی از این حوادث، مدتهای زیادی مرا به خود مشغول کردند و البته در بسیاری از موارد هم کاملا موفق شدند که مرا از پای درآورند. حوادثی که برای من یک روح زخمی و یک جسم زخمی تر به ارمغان آورد... باور کن که گاهی با فکر کردن به آنها به مرز جنون می رسم... ولی انگار همیشه کسی در قلب من حضور دارد و مرا از این کار، منع می کند. از بزرگترین استاد زندگی ام آموخته ام:
" آنها که در، گذشته اند؛ درگذشته اند "
کاش خدا به من کمک کند که همیشه این سخن را به خاطر داشته باشم و هرگز هوس نکنم که خاطرات تلخ گذشته ام را ورق بزنم.
به یاد دوست خوبم افتادم که می گفت: " عزاداری کردن برای خاطرات تلخ گذشته، هیچ دردی را دوا نمی کند "
ایمان دارم که خداوند، هیچ کسی را در لحظات سخت، تنها نمی گذارد. امیدوارم که من هم هیچ گاه حضور پر مهر او را فراموش نکنم.
خوشبختی یعنی...
چند روزی است که دارم به مفهوم خوشبختی فکر می کنم. راستی راستی خوشبختی یعنی چی؟ خوب می دونم که معنای خوشبختی برای هر کسی فرق می کنه و هر کسی تعریف متفاوتی از خوشبختی داره. به قول تو شاید کسی خوشبختی رو در داشتن پول زیاد بدونه یا داشتن شغل خوب یا زیبایی یا... با وجود اینکه می دونم بی پولی بدبختی میاره، هیچ وقت آرزو ندارم پولدارترین آدم روی زمین باشم یا اینکه هرگز آرزو نکرده ام که زیباترین پسر جهان باشم یا هزاران چیز دیگه که مردم داشتن اون رو خوشبختی می دونند.